فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

سلام :')) چرا برگشتی کسی نبود که ترسیدی ! :دی

امروز بی انکه نفسی باشد خیلی بهتر عمل کردم ! یه چیزایی رو یاد گرفتم دیگه سخت هست ولی یاد گرفتم ! 

نمیدونم چرا منم جز لیست انتشار گوشیش قرار داده اخه یکی نیس بهش بگه من دیگه اونورا افتابی نمیشم ورار جان !! از نظر من مشکلی نیست ولی اینکه چرا این مدلیه سواله !بگذریم ...

امسال سال ورودم به دنیای دیگه اس دنیای ماورای این دنیا ، همچیش قشنگه ...

میدونم ته دنیا همش یه مرگه ولی از نظر من باید یه مرگ قشنگ باشه ن زشت !! 

فتح کردن قله ب این اسونیام نیست ولی اخرش فتح میشه :) زیاد شنیدم و زیاد گفتم ادم یه چیزی رو میخواد بگذرونه چه بهتر که ب نحو احسنت بگذرونه ! ولی خدایش تا اینجای زندگی که رسیدم میدونم سختی زیادی داشته خصوصا این یسال اخیر که واقعا روی پای خودم ایستادم خیلی خیلییییی سخت بود اسون بود نکه بقول مادرجون میخواستم اوپولو هوا کنما نه ولی اینکه خیلی جاها خسته میشدم و خیلی جاها نیاز نبود ولی من دنبالش بودم :/

یکشنبه با اینکه دوشنبه امتحان داشتم ولییییی یجور عجیبی حالم خراب بود دلتنگی یا هم دیونگی هرچی هرکی خواست اسمش رو بذاره من عیب نمیدونم ! دل و زدم ب دریا سوار خط واحد شدم رفتم مرکز اول رفتم کتاب فروشی ب بهونه کتاب مورد دلخواه قفسه ها رو یکی دوتا کردم کتابمو پیدا نکردم از هرکدوم دلم کشید و کشش پیدا کرد گرفتم ! اونجا داشتم با خودم میگفتم قرار نیس دیگ باش حتی حرف بزنم  ولی وقتی رفتم انگاری سوپرایز شد اولش  برخلاف میل باطنی باهم دست دادیم  ولی بهش گفتم چقده ناراحت بودما گفت مشخصه ولی چرا امدی باز گفتم خب امدم خرید کتاب ن دیدن مخصوص تو گفت مشخصه کاملا ! اینجور ادمیم من ! 

بعدش رفتم کافه اونجا بود که زندگی رنگی دیگه گرفت! 

کافه دیدار ! دیدار منو با تو اغاز کرد ...

از وقتی بزرگ شدم مشتری همیشگی خیلیا شدم خیلیا ! 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد