فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

هیچ وقت دیر نیست...

دوست داشتن گاهی خوب است و گاهی بد ...

من از یه جایی به بعد دیگه نمیتونم تحمل کنم بدیایی که به منزله دوست داشتن به سرم میارن ! احترام ها سر جای خودش ولی بی احترامیاشونم با بی تفاوتی جواب میدم :)

دلم میخواد کتاب بخونم اینقدر که بهم ارامش و انگیزه بده اینقدر که بلندم کنه بگه پاشو درس داری ! مگه میشه آره میشه نشد نداره توی دنیا برای ادماش...

چه زود شد 18 سال !

گاهی وقتا ادمای بی وفا ، با وفا میشند مثل من :)

سلام دوستای بلاگ اسکای!

دیگه اینقدر درجه دلتنگیم زیاد شده بود که امدم و نوشتم ... 

الان دقیقا 7 روز از 18 سالگیم میگذره ...

چقد من اینجا الان که میخوام بنویسم از زندگی دورم و پرت انگاری غریبم ! 

17 سالگیم با تمام خوبی و بدی که داشت گذشت و الان چند روزه دخترک 17 ساله 18 سالش شده و الان دقیقا یسال از مرگ پدرش میگذره و اون هنوز توی بهت رفتن یهویی پدرشه واقعا باید بهش حق داد که چرا باورش نمیکنه ...

امدم که بگم هستم ومینویسم  از این به بعد ...