ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دوست داشتن گاهی خوب است و گاهی بد ...
من از یه جایی به بعد دیگه نمیتونم تحمل کنم بدیایی که به منزله دوست داشتن به سرم میارن ! احترام ها سر جای خودش ولی بی احترامیاشونم با بی تفاوتی جواب میدم :)
دلم میخواد کتاب بخونم اینقدر که بهم ارامش و انگیزه بده اینقدر که بلندم کنه بگه پاشو درس داری ! مگه میشه آره میشه نشد نداره توی دنیا برای ادماش...
گاهی وقتا ادمای بی وفا ، با وفا میشند مثل من :)
سلام دوستای بلاگ اسکای!
دیگه اینقدر درجه دلتنگیم زیاد شده بود که امدم و نوشتم ...
الان دقیقا 7 روز از 18 سالگیم میگذره ...
چقد من اینجا الان که میخوام بنویسم از زندگی دورم و پرت انگاری غریبم !
17 سالگیم با تمام خوبی و بدی که داشت گذشت و الان چند روزه دخترک 17 ساله 18 سالش شده و الان دقیقا یسال از مرگ پدرش میگذره و اون هنوز توی بهت رفتن یهویی پدرشه واقعا باید بهش حق داد که چرا باورش نمیکنه ...
امدم که بگم هستم ومینویسم از این به بعد ...