فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

من ارومم

سلام دوستای گلم ...

امروز تا رفتم بالا داشت نفسم تند تند میزد به دخترکمون پیام دادم برا دل خواهریت امن یجیب بخون خواهری گفت چشم تو فقط اروم باش ..گفتم نیستم خب خب من دارم اب میشم اینجا ...

رفتم تو اولش خانم دکتر رو که دیدم زبونم میگرفت حتی ولی بعدش گفتم دلم از ادما پره و دیگه نمیتونم ادامه بدم گفت دخترم تو از چهره ات دارم میخونم افسردگی گرفتی و داری میری به اوج میرسی ولی منو تو با کمک خودت نمیذاریم فقط به حرفام گوش کن فقط گوش و عمل کن !! ازمایش نوشت و گفت انجام بده برو نشون دکترتم بده تا از سیستم ایمنی بدنت اگاه بشیم که خدایی نکرده مشکل نداشته باشی ...

شمام برا دل من امن یجیب بخونید ♡♥

من از گذشته نمینویسم دیگه ...

این داستان ادامه ندارد ولی میخوام پایان دهه دوم زندگیم قشنگ باشه !!

نظرات 1 + ارسال نظر
بهامین یکشنبه 21 مرداد 1397 ساعت 13:22 http://notbookman.blogsky.com/

الهی خیلی زود حال دلت آروم اروم باشه
خانم دکتر آینده

انشاالله خاله جان ♥♡
دکتر اینده در خدمت شماست عزیزم ^_^

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد