ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
امشب با گفتن یتیمای علی بی وقفه اشکام میومد و هق هق داشت شدت میگرفت دست خودم نبود ...چون منم یتیم علی بودم منم پدرم علی بود هیچ وقت به وجه مشترکم با بچه های علی فکر نکرده بودم اینکه هردو یتیمیم و هردو پدری ب اسم علی داریم ...
هرلحظه که داشت میگذشت دلم میخواست مراسم طولانی تر بشه که بتونم تمام دلتنگیمو توی گریه هام خالی کنم ولی نشد که بشه دلتنگی های من بی انتها بی پایان بود و وقت مراسم هم کوتاه ...
برا همه دعا کردم ...انگاری خدا میخواست یکی دوساعت منو از دنیای مجازی دور کنه دقیق قبل شروع دعای جوشن کبیر گوشیم خاموش شد !! خدایا امسالم مثل پارسال میخواستم که سایه خانوادم بالا سرم حفظ بشه هرچند پارسال دعای من بازگردانده شد و پدرم امد پیش خودت ...ولی امسال به علی قسمت دادم که من درد بی مادری نکشم تورو قرانت ...
دوستان اگه کسی لحظه ای رنجید ازم حتی لحظه ای بهم بگه و حلالم کنه !!
جاشون سبز باشه براتون پرستش عزیزم خودتم هر روز قویتر و محکمتر
حال دلت خوووووب خوووب
پرستش جدیده ای آیا؟؟
قربونت برم همچنین گلم !!
حال دل توهم توپ توپ !!