ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام:)
هیچ حالم خوب نیست :|
اون شب هم مثل شب بهاری سه سال پیش اولش با رقص و جیغم همراه بود ولی از وقتی که او رو با عروسی که عروس قلبی او نیست دیدم نفهمیدم مفهوم کلمه تحمل چیه...❤ بینوا اشک میریختم و او هم بخاطر آرومی من تمام لحظه های اون شب رو توی آشپزخونه گزروند تا حداقلش یه نگاهش با من گره بخورهه..❤ تا ۳ اونجا بودیم دی جی تا ۲/۳۰خوند ولی شاید بار نکردنی باشه ولی داماد حتی نسبت به زن شناسنامه ای اش هم غیرت نداشت با تنی تقریبا عریان میرقصید و یه نوع جشن مختلط زن و مرد بود و همه جا پر بود از مرد ،تمام لحظه اش درون پذیرایی نشستم که حجله را بسته بودند :| و با دیدن عکسشان فقط زار میزدم و حتی نتونستم بهش خیره بشم چشمم رو دوختم به گل عروس و آرزوی خوشبختی کردم ^_^ ایشاالله خوشبخت بشید ❤
سلام خوبی عزیز....خوشبخت بشن انشاالله
سلآم مرسی :*)
ممنونم انشاالله ^_^
ببخشید شما ؟؟
آبجی مهدیه...❤
الهی
چرا حالت خوب نیست عزیزم؟؟
ان شالله خوشبخت بشن
ان شالله روزی خودت
چی بگم خاله.:(
ممنونم
نه خاله نه :|