فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

خدایا...

سلام ...

حالم اصلا مساعد نیست ...از دیشب تا حالا داغونم وحشت ناک ...

آقای x ورداشته به بابام تو واتس پیام داده... اینقد قاطیم الان که حس و حال هیچ کاری رو ندارم ...نمیدونم این کارش واسه چیه آیا قصد خواستگاری داره یا میخواد زندگی منو بهم بریزه بعد این همه گند کاری ...واقعا داغونم شکه شدم دیگه تقریبا ۷ ماه من هیچ حرفی با این آقا نزدم ...خدایا کمکم کن دارم داغون میشم ...نمیدونم باید به داداش بگم یا نه ولی اگه دیدم چیزی بیشتر از یه سلام جلو رفت فوری به داداش میگم ...واقعا من یکم تازه به ارامش رسیدم از لحاظ اینکه هیچ پسری توی زندگیم نیست...مثل اینکه این آقا خانم جونش ولش کرده که فیلش یا هندستون کرده ...

من میدونم اینا زیر سر چه کسی بلند میشه...ولی خدایا تو جای حق نشستی ‌میدونی چجوری قضاوت کنی من حتی قضاوت بیجام نمیکنم دیگه ...

فردا دوباره دوتا امتحان دارم که هیچ کدوم نخوندم...ریاضی و دینی  فک کنم صفر بشم ...خدایا داغونم داغون ...خودت به داد دل داغون و مغز اشفتم برس ...

+این پست ادامه داره...

ادامه ...از شب قبلش این خوره تو جونم افتاده وقتی دیدم پیام داده ...پاکشون کردم گفتم بابا ج نداده دیگه ادامه نمیده ...ولی داده بود ..وقتی دیدم عرق سرد کردم ...

این همه خوشیام زهرم شد:|

چی از جون من میخواد آخه ...من که کاریش ندارم ..من که بی خبر رفتم تا به زندگیش با عشقی که مدت ها بهش میگفت خواهر برسه ...مگه گناه کردم راحتش کردم ...والا ادم به این پروهی ندیده بودیم ...من نمیدونم قصدش چیه ولی هر چی هست خدا کنه خیر باشه بحق فاطمه زهرا...

هر سال عید سر اون من مجازات میشدم امسال خودش کاری میکنه مجازاتم کنن ...نمیدونم خدا من قضاوت نمیکنم ...

دوستان دعا یادتون نره ...خدافس:/

نظرات 2 + ارسال نظر
یاس ارغوان شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 10:42

پروردگارم ...

شکوفایی روزت را سپاس میگویم که تاریکی شب را پایان می بخشد
و تاریکی شب را نظاره گرم که هیاهوی روز را سرانجام است؛
در این میان این "من" هستم که بالا میروم؛
پایین می آیم ؛
خوشحال و غمگین می شوم؛
تهی و سرشار می شوم و باز....
همان میشوم که بودم،
پروردگارم بندگی ام را بپذیر.
با یه بغل هوای تازه

امروزتون سرشار از آرامش و عشق

لحظه هاتون رنگین کمانی

زیباست ممنونم

یاس ارغوان شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 10:41

پروردگارم ...

شکوفایی روزت را سپاس میگویم که تاریکی شب را پایان می بخشد
و تاریکی شب را نظاره گرم که هیاهوی روز را سرانجام است؛
در این میان این "من" هستم که بالا میروم؛
پایین می آیم ؛
خوشحال و غمگین می شوم؛
تهی و سرشار می شوم و باز....
همان میشوم که بودم،
پروردگارم بندگی ام را بپذیر.
با یه بغل هوای تازه

امروزتون سرشار از آرامش و عشق

لحظه هاتون رنگین کمانی

مرسی:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد