فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

موجوداتِ مُزاحِم...

سلاممممم:|

من اعصبانیم الان:|

من میخوام درس بخونم یه طرف ماشین لباسشویی صدا میده یه طرفم بزی های فضولمون:|

یه طرفم داداش ... من خسته شدم دستشون اگه حوصله داشتم و نمیترسیدم میرفتم گندم زار درس میخوندم دس این موجودات مزاحم:|

خدایا تو رو امام حسین خواهش ازت میکنم که زودی اینا زن بگیرن برن سر خونه زندگیشون :|

منوووو روانی کردن:|

خدایاااا واقعا میشه من تنها تو خونه باشم و هیچ دردسری نداشته باشم درس بخونم:|

و ذهن عزیزم درگیر این موجودات نباشه :+

کاش میشد...کاش خدای من:|

اخیش...صدای ماشین لباسشویی کم شد الان صدای شرشر اب میاد:|

و اواز خوندنای داداش...خدایا مردا چقد از صدای بد خودشون خوششون میاد و وقتی میرن حموم دلشون میخواد اواز بخونن:|

اینااااا از اولشم به نظر من ادم نبودن :)

دلم میخواد برم شیشه حموم رو بشکنم بگم حالا خفه میشی یا خفه ات کنم:*

خدایاااا منو از دستشون راحت کن ...یعنی میشه ...مگه داریم؟!

من برم به امید اینکه همه کارام تا عصر ردیف بشه:|

خدایا به امید خودت ...

جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 10:30

نظرات 11 + ارسال نظر

بانووووو دوشنبه 10 اسفند 1394 ساعت 00:09 http://kajeshisheei.blogsky.com

چشم ابجی.احتمالا فردا سرم شلوغه.خونه تکونی داریم
شب بخیر گلم.خدافس :-)

چشمت بی بلآ عزیزم:)
من میام اگه بودیم میحرفیم نبودی میذاریم یه وقت مناسب گلم:)
شبت شکلاتی خوشگلم:)
خدافس^_^

امیر جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 19:24

اوه اوه چه عصبانی.خب تو گوش ت پنبه میذاشتی.
خونه سوت و کور بده.الان اینجوری میگی وقتی برن سر خونه زندگیشون پشیمون میشی.

خووو نمیشه ...من نمیتونم درس بخونم:|
نمیشد داداشی درک نمیکردن:(
نچ من پشیمون نمیشم ...اونجوری راحت ترم:)))
حداقل فکر کاراشون که نیستیو منو مامانم...الان میخوان برن حموم ...حوله رو یا من یا مامانم باید ببره:|
دهنمون سرویس شده وا:|

مائده جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 19:02 http://delneveshtee.blogfa.com

خو تو چرا عید خونه ای؟
باشه برو :)
بندر عباس؟ ایول ایول ایشالا که اونورا میایم :) ولی زیادی فاصله داریم با هم :)

خو ما مثل شماهآ نیستیم :))
آره البته من شهر شما آمدم فک کنم:}
انشاالله میآین:)))
منتظر حضور پر مهرت هستیم خآنمی:))

مائده جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 18:52 http://delneveshtee.blogfa.com

اوا چرا آخه؟؟عید به این خوبی :)من که بسی میدوستمش :)
عه تو جنوبی هستی؟ کجایید دقیقا؟
ایشالا اگه روزی اومدم حتما مزاحم میشم

آخه دِل گیره:|
من توی عید بی دمغ و پکر میشم:|
اونجا دیگه:)))
انشاالله..منتظرم گلم:))

بک لینک جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 16:20 http://fa2.ir

سلام
دوست خوبم
بک لینک با کیفیت لازم داشتین به سایت بنده مراجعه کنید
موفق باشید

مَن دوست تو اَم آیا؟!
حالا اَگه لازم داشتم باشه:)
همچنین:)

مائده جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 16:15 http://delneveshtee.blogfa.com

اندکی اروم باش چ خشن برخورد میکنی

والا خو مآئده عصبیم میکنن من عصر لباسمو شستم و هنوز درست درسای فردامو نخوندم:)
میشه اروم باشم الا ساعت ۶دیگه:(

LO0OVE جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 14:25 http://maloosak.69.mu

خیلی از سایتتون خوشم اومد موضوعاتشو متنوع ترکنین بهتره

از ته دل خیلی دوست دارم شما هم به من سر بزنید
6518

آخه با این پیامای تبلیغاتی چیو ثابت میکنین:|
مرسی که دوسم داری ...من که میدونم خوشت ازم نمیاد هعیییی:+

مه دخت جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 11:44

ببین پرستش اگه میبینی این همه دارم بهت میگم اون حسو حالتُ کنار بزار فقط واسه اینه که نمیخوام راهِ اشتباهیُ که من رفتم یکی دیگه هم بره و بعد بفهمه...موقعی که دیگه هیچ راهِ بازگشتی براش نمونده و خیلی چیزا رو از دست داده...نمیتونی مکانِ درس خوندنتُ عوض کنی؟نمیدونم/زیر زمینی ، جایی؟؟یا نمتونی تذکر بدی بهشون؟میشه دیگه..حتما این کارو میتونی انجام بدی و از پسش بر میای..من چندین سال ازت بزرگترم و این حرفهارو به اطرافیان خودم که هم سنُ یالت هستن میزنم و نمیزارم اونا هم اشتباه کنن...من شمارو نمیشناسم همونطور که دوستم منو نمیشناسه و فقط به وسیله همین وبلاگ باهم آشنا هستیم...یه روزی میرسه میفهمی درس خوندن میتونسته توی زندگیِ آیندت خیلی دستتُ بگیره...شما فقط باید برنامه داشته باشی/وقتِ روزانتُ تقسیم کن و اولویتت هم درسات باشه...وقتی که درساتُ تموم میکنی خیالت راحت تره...نه استرسی داری و نه فکرت مشغوله..در کنارش میتونی موسیقی گوش کنی/تلویزیون ببینی/با دوستات بیرون بری و...
نمیدونم تصمیم داری تو آینده مستقل باشی و دانشگاه بریو سر کار یا نه؟؟اما اگه واقعا به مستقل بودن فکر میکنی و دلت میخواد یه رشته خوب قبول شی حتما باید بخونی...شرط معدل توی کنکورتون تاثیرش خیلی بیشتر از الان میشه و خدایی نکرده بهت ضربه میزنه...بازم فکر کن و درست ترین راه رو برای خودت و زندگیت انتخاب کن...و پای هر تصمیمی که میگیری بمون..اینقدرم خودتو اذیت نکن...دیدتُ به دنیا و آدمای اطرافت عوض کن و اون وقت از زندگیت لذت ببر

مه دخت من دلم میخواد ولی بخدا شرایطش نیس همین قضیه رو خودت که خوندی همیشه همینه خونه ما ...اصلا ادم دلش نمیخواد درس بخونه ...جایم ندارم اسوده درس بخونم و اخرش خسته میشم ...برنامه که میریزمم ...عملی نمیشه. خب ...
چجوری دیدمو نسبت بهشون عوض کنم وقتی نقش بسیار بدی ازشون دیدم:|
کاش بشه اونجور که میگی درس بخونم...

بنت الهدی جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 11:43 http://www.tabiatmoallememast.blogsky.com

سلام...
خخخخخ چرا اینقد عصبانی حالا؟؟؟یه خانوم دکتر هیچ وقت نباید عصبانی و درهم برهم باشه....
پرستش جان راجبه شماره که گفتی حالا حالا هستم تفریبا نزدیکای عید ولی بعد اون حتمن یه کاریش میکنم تا همیشه با هم در ارتباط باشیم...ایشالا شیرینی دکتر شدنتو میخوریم خانومی...از آرزوهات دست نکش

سلآم ...
خو رو اعصاب ادم رژه میرن حسابی...
خب دیگه خودت به فکرش باش:+
انشاالله ...عزیزی ..هرجا که بودی قول میدم شیرینی بها بدم
نمیکشم هیچ وقت:))

یاس ارغوان_مجتبی جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 11:26 http://yasarghavan.blogsky.com/

سلام
خخخ اولش گفتم باز چی شده..ترسیدم
ای لباسشویی بدو..بزم داریدبع و بع و بع
موجودات مزاحم...|:
یا امام حسین
خب تو هم بلند بخون..
فکر نکنم بشه بی دردسر
کاش بشه):
آی نسیم سحری
خدایا به امید تو

سلآم:)
والا دیگه من همجوره شناخته شدمآ
اره عکسشونو میذارم:*
والا بوخودا|:
از مزاحم مزاحم ترن اینا:|
یا‌فاطمه زهرا...امام حسین ...
من بلند بخونم اونآ دعوا میکنن خو...
کاش بشه ...البته نه من زودتر از اونا برم:+
آی نسیم سحری؟!
خدایا به امید خودت