فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

۷۱

سلام ...

دلم پره خیلی از همه ...دلم میخواد زودتر مرگم رو فرا برسونه :|

به مرگ همیشگی نیاز دارم ...یه دخترم از جنس احساس ولی اینکه بی رحم باشن آدما یعنی نابود شی خیلی بهتر از بودن کنارشونه ...خیلی توی خودم گنجایش دادم که هیچ وقت بروز ندم ولی چیزی که  هست بیش از حد حرف بشنوی دیگه بیشتر از اون حد گنجایش آدم تموم میشه مثل الان من :|

خدایش امروز از ادامه تحصیل پشیمون شدم و یه افسردگی به تمام معنا گرفتم ...امروزم یعنی دیروزم چون الان ساعت رو به بامداد هست ...با اینکه دیگه عشقی به مدرسه رفتن نداشتم ولی خیاطی رفتم ...کتابامم گرفتم ...یعنی الان  اینقدر که من خوابم میاد...فک میکنم یه طرف سرم توش یه توپ سنگین خورده ولی از بس فکر و خیال دارم دوباره من رو اورد سر گوشی و یه اهنگ گذاشتم و هندزفوری رو گذاشتم توی گوشم  و  الان یکم دلم اروم شد ...

دلم میخواد خودمو بکوشم یا شاید یه جوری خفه کنم از اون بغضایی که تا یکی یه چیز بهت نگه و ناراحتت نکنه نمیان بیرون تو گلومه :|

آخه خدا من چقدر ساده ام ...همه به فکر خودشونن ولی من به فکر همه هستم جز خودم...

همه این بدبختیام از روی سادگیمه ... خدا من کم اوردم ...همه بهم پشت کردن ..همه بابا ،مامان ،برادر ، مادربزرگ ...همه یعنی همجوره کم اوردم توی این موقعیت فقط تو رو دارم و واقعیتش  روم نمیشه دیگه برم به کسی این بدبختیامو ریز به ریز بگم فقط به خودت میتونم بگم که شاهدش هستی...

خدایا این زندگی کوفتی کی تموم میشه ها کی من به تهش رسیدم یعنی طوری به تهش رسیدم  که از هر طرف میرم باز برمیگردم سر خونه بدبختیام ها ها ها خدااااااااااااا ....

امشب از حرفای داداشم فهمیدم به اندازه سر سوزنی هم ارزش ندارم ...بخدا اینقدر دلم گرفته که دلم میخواد همینکه صبح شه چادر به سر برم قبرستون  پیش پدربزرگم و بهش بگم بیا دخترتم  ببر که داره توی دنیا فقط زجر میکشه کاش بود تا من دیگه نرم سراغ کسی ...مامانم خیلی ازش تعریف میکنه ...داداش ح همیشه از خوبیاش واسم تعریف میکنه ...توی خیابون توی روستا توی شهر هروقت ازم میپرسن کی هستم ...وقتی میگم کی هستم ...با کلی انرژی بهم میگن پدربزرگت جاش الان وسط بهشته و داره با پیامبران همنشینی میکنه ...آخه خودش مسئول امامزاده بوده ...

کاش بودی پدربزرگم کاش بودی ببینی دختری که همیشه تو بچگی صداش میزدی  توی خواب بیدارش میکردی تا چند لحظه باهاش بازی کنی ...

خدایا الان که دارم گریه‌ میکنم یکم ارومم ...خدا جونم داداش ع رو ابرو مندانه بفرستش خونه بخت ولی من دیگه خواهرش نیستم ...من خودم میخوام نباشم ...اینروزا اینقدر تحویلش بگیرم  که فک کنه تا حالا کسی مثل من نبوده...ولی دیگه این روزا اخرین روزاس واسه من ...چون حرمتم رو شکستن ...

من وقتی به روال عادیم برگشتم که برنمیگردم ...یه روز بهش همچی رو میگم ولی قبل از اینکه من بگم یکی از حق من توی این خونه حرف میزنه ...

خدایا من مادرم رو بخاطر چه کسی ناراحت کردم ها ...

مشکلی نیست میگذره همه اینها میگذره ...ولی چیزی که هست من همچی یادم میره و تلافی بلد نیستم ...ولی همینکه نمیتونم کاری کنم دارم رنج میبرم که چرا من اینجوریم ...

وقتی به حرفاش فکر میکنم دلم میخواد زنده به گور شم ...این زندگی بدرد گور به گور شدن خیلی میخوره 

یکم سبک شدم ...

حس تایید کردن نظرات رو ندارم شرمنده فردا تایید میکنم ...

التماس دعا ...خدافس :/

نظرات 10 + ارسال نظر
منتظر یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 22:43 http://foryou215.blogfa.com

فقط واسه ادامه تحصیله ناراحتیات ؟من مدارک عالیه دارم ولی دارم تو خونه از بیکاری میمیرم اخه هی میبیننت میگم اخی کار نداری نشستی تو خونه هی سر کوفت هی سرکوف ..

من درس میخونم و اون چیزی رو که میخوام قبول میشم خاهر

بنت الهدی یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 13:50 http://www.tabiatmoallememast.blogsky.com

سلام شرمنده اسمم نمیدونم چی شده که پاک شده

فدای سرت مشکلی نیست

[ بدون نام ] شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 10:13

سلام خانومی...وااااااااااااااااا اینا چیه که نوشتی؟؟

سلام...
اسمت نیس من از کجا بدونم کی هستی ؟
ابجی م نیستی عایا ؟
ابجی جان حسابی دلم پره نیستی که حرفای نانوشتمو بدونی

نسیم پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 20:27

اخه چی شده عزیزززم؟!!
من یکم اصسردگی گرفتم ولی خب دلیلش اینه ک دارم از خانوادم جدا میشم ولی تو دیگ چرا؟
این جوری فک نکن!!!!!!!
ی جمله هس ک میگ
همون طور ک خوردن شراب حرام است خوردن غصه هم حرام است و خوردن هیچ چیزی مث خوردن غصه حرام نیس
اگر ما فهمیدیم جهان دار عالم اوست دیگر باید چه غصه ای بخوریم!!

نسیم کاش من ازشون دور بودم...ولی اونا نمیذارن من ازشون دور شم

هم راز پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 11:09


پرستش این چهارتا انگشتو میبینی؟

نه نمیبینم

یاس ارغوان_مجتبی پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 08:35 http://yasarghavan.blogsky.com/

خدا نکنه...این طور نگید..

خداکرده

بهامین پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 03:09

زیز دلم از داداشت دلگیر نباش
تازه اول زندگیه
دوران دبیرستان خیلی شیرینه

مطمئن باش واسه داداش مهمی
در مهربون بودن بی نهایت خودت شک نکن عزیز دلم

خاله من از همه دلم پره ...کس من رو نمیپذیره

کامیاب پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 02:57 http://cafe-shadow.blogsky.com

چی شده؟

بخون تا بدونی

بهامین پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 02:09 http://notbook-man.blogsky.com

سلام عزیزدلم
خدانکنه
این جرفا چیه
چی شده گلم؟؟

سلام خاله جونم...
واسه بقیه هیچی واسه من همچی ...

دلارام پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 01:55 http://l-r-y.persianblog.ir

ناراحت نباش دختری دوستت دارن ولی اونقد گرفتارن و کار دارن یادشون میره بهت توجه کنن و گاهی ناراحتت میکنن
همه این مشکلاتو داریم عزیزم

نه خواهر این اثرات کار نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد