فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

۶۳

سلااااااااامممم دوست جونیای خودم ....همگی خوبید؟! ....من الان پر از انرژیم و همین،باعث شد این وقت شب با چشمای پر از خواب بیام ایجا پست بذارم و این خاطرات شیرین امشب رو ثبت کنم ...امروز ظهر داشتم ناهار میخوردم داداش ع امد گفت زودی بخور بریم دنبال خانمم منم خوردم  فوری رفتیم عصر یکم حالم بد بود الانم هنوز درد دارم ولی چون خداروشکر انرژی دارم این درد یهو ناپدید میشه ...امروز رفتم کلاس خوب بود امروز ...اما امشب قبل از اذان زن داداش رفت خونه قرار بود شب با مامانش بیاد دیگه خواهرش  اینا امده بودن ما رفتیم خونشون خلاصه این شوهر خواهرش از بستگان مادر منه یعنی درواقع ما اقوام هستیم باهم ...خب من نه با خواهرش میسازم نه با شوهرش یعنی هرجا من و زن داداشم و خواهرش و شوهرش باشیم غیر ممکنه ما چهار نفر شیطونی نکنیم و بقیه از دست ما حرص نخورن منو زن داداش باهمیم او و شوهرش هم  باهمن خخخ...امشب اول کار که ما رفتیم خواهرش تنها بود اولش گفت من دستشویی دارم بیا جای من برو دستشویی من گفتم بهش جون خودت که واسم عزیزی من همین راهمه از دستشویی امدم حالا الکیا خخخ..گفت وا جون خودت بخور چرا جون منو میخوری گفتم اخه تو عزیزی هی همو اذیت کردیم  تا اینکه شوهرش امد اولش هیچی نگفتیم بعدش ما هممون نشسته بودیم او رفت پشت ستون زنگ زد رو گوشی زن داداشم ...زن داداش هم فک کرد داداش خلاصه بدو بدو رفت سراغ گوشی تا خواهر جنس خرابشه همشون زن داداشی رو مسخره کردن منم گفتم یکی طلبتون خخخ اگه نوبتی نوبت ماست  خلاصه همون لحظه دختر خواهر بزرگشون دستشووییش گرفت منم توی جمع گفتم،خیر ببینه ز که دستشوییش گرفت که تو به بهونه او بری دستشویی همه زدن زیر خنده و مسخره کردن شوهرش بهش گفت خاک تو مخت کم نیار جواب بده گفتم بهش عزیزم برو دستشویی تا نترکیدی ولی جون خودت اول ز رو ببر بعد خودت اخه اون بچه اس ولی تو سنی ازت گذشته میتونی خودتو بگیری همشون دوباره بهش خندیدن خخخخ خلاصه مامانم واسه برگشتن قرار بود با ماشین اونا بیاد شوهرش گفت من تورو نمیبرم منم گفتم من سوار ماشین شما نمیشم اصلا افتخار نمیدم که سوار بشم من زنگ میزنم که بابام با جنسیسش بیاد دنبالم خخخخ همشون داشتن میخندیدن که دوباره گفت حالا بعدا نیای التماسم کنی  گفتم بهش عزیزم این همه جوش نیار داداشم االان با سوزوکیش تو راه خخخ برداشتن رفتن تو راه هی مسخرشون کردیم اخه تو خونه میگفتن بذار برسیم دم حیاط یه بندری میذاریم دست و جیغ بزنیم تا بیاد التماس کنه که سوارش کنیم هه منو دسته کم گرفته بودن نمیدونستن که من کم نمیارم خخخ خلاصه دم در بهشون گفتم بریدا دارین کم میارین کم کم اشکاتون دم چشماتونه خخخ پس کو بندریتون خخخ صندلی ماشینتونم که نیست واخ واخ شما دیگه فک کنم ضبطتتونم خرابه خخخ اینقد خندیدن که نگو خلاصه رفتن من موندم پیش زن داداش ، یه ده دقیق نشسته بودیم یهو تلفنی زنگ خورد هرجا میگشتیم چیزی پیدا نمیکردیم تا گوشی شوهر خواهرش جا مونده رفتیم دیدم تا نوشته[عزئز] فک میکنید گوشیش چیه خخخخ نوکیا ساده ها گوشی زنشم هووای ...خلاصه ما گوشی برداشتیم هی سرفه کردیم هی فوت کردیم تا شارژش  تموم شد خخخ امدن دنبال گوشیشون جلوی گوشیشم شکسته بود منو زن داداشم  توی این فرصت کوتاه رفتیم کاغذ اوردیم ارم اپل کشیدیم پشتش چسبوندیم خخخ وقتی امد بهش گفتیم سلام بیا اینم اپلتون خخخخخ اینقد اذیتشون کردیم حالشون گرفت شد رفتن وقتی امدیم کفشای منو زن داداش نبود با دنپای امدیم بیرون شوهر خواهرش اول گفت تلافی باشه گله نباشه مام میگفتیم اشکالی نداره بعد زن داداش گفت ما جاشونو بلدیم حالا بلدم نبودیما میخواستیم کم نیاریم خخخخ اونا که رفتن ما رفتیم داخل بعد خواهرش گفت کفشاتون بردم فردا میپوشمشون میرم شهر منم گفتم بپوش منم جاش میام یه کفش خوشگل میپوشم میرم خخخخ خلاصه همجا رو گشتیم پیدا نکردیم مامان زن داداشی امد بیرون‌ یه راست رفت پشت سطل زباله گشت دید اونجاس همون موقع خواهرش زنگ زد که ادرس کفشا رو بده زن داداش گفت چه جای سختی قایم کرده بودینا اصلا به ذهنمونم خطور نکرد خخخخ...اینم از امشب بعدشم داداش امد دنبالم ...حسابی خوش گذشت انشاالله همیشه به خوشی شما و ما ...خدافس :/

نظرات 29 + ارسال نظر
یاس ارغوان-مجتبی پنج‌شنبه 12 شهریور 1394 ساعت 09:35 http://yasarghavan.blogsky.com/

برای خودت دعا کن که آرام باشی.
وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باشی تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد.
برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛
آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند
و خورشید دوباره بتابد.
برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی….
زندگی هیچ‌گاه به بن‌بست نمیرسد.
خدا که باشد، هرمعجزه ای ممکن میگردد
ایمان داشته باش که قشنگترین عشق,
نگاه مهربان خداوند به بندگانش است
زندگی را به او بسپار….
و مطمئن باش
که تا وقتی پشتت به خدا گرم است
تمام هراس های دنیا،
خنده دار است…

ممنونم از پیام قشنگتون

امیر چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 22:58 http://ma-3nafar.blogsky.com

نه این چه حرفیه..کدوم خوبی.تو زیادی لطف داری به من آبجی.
رمزو بده بهم حتما میخوام بخونم.مگه میشه نخوام

قربونت داداش گلم شمام به من لطف داری من که کاری نکردم گلم...چشم دادمت (:

امیر چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 21:10 http://ma-3nafar.blogsky.com

خیلی سخته.ولی سعی میکنم ابجی.خیلی خوبی آبجی خیلی

خیلی سخت نیست امیر ...هیچ چیزی توی دنیا سخت نیست میدونی چرا چون بستگی به فکر و دستورعمل ما ادماس ما خودمون ،کارا رو واسه خودمون سخت میکنیم واگرنه همه چیز آسونه ..امیر جان دوتا چیز رو همیشه توی ذهنت بذار اینکه هیچوقت نگی فلان کار یا فلان چیز سخته همیشه بگو اسونه ...یکی هم اینکه توی بدترین شرایط و سخت ترین شرایط بگو میتونم چون واقعا باعث میشه فکرت کار بیوفته داداش گلممم...درضمن من به پای تو نمیرسم مااشالله خوبی های شما بیشمار تر از منه من عددی نیتم دربرابر پسر خوبی مثل تو که من اونو به عنوان الگو خودم قرار میدم (:
موفق باشی داداش گلم ....تو میتونی :)

دوست چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 20:02

سلام خوبی؟

سلام ...خداروشکر بد نیستم ...شما؟!

امیر چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 13:03 http://ma-3nafar.blogsky.com/

از الان دلم تنگ شده ولی باید دیگه راس راس نتو کم کنم تا دیگه اگه اصلانم نیام ناراحت نشم.
ممنون از دلداریت آبجی

دل تنگی کسی رو به کس دیگه نمیرسونه فقط باید همیشه دعا کرد واسه اونایی که دل تنگشونی ...نیاز نیست اصلا نیای که بگی همه چیز رو فراموش کنم نه ولی سعی کن وقت یه ساعته نت رو بکونیش نیم ساعت و اون نیم ساعت دیگه ات کار دیگه ای رو باز راه بندازی ... خواهش داداش گلم خواهری کردن واسه، این وقتا خوبه ما که کاری از دستمون برنمیاد در حقت انجام بدیم ...فقط میتونم واست دعا کنم، همیشه و هر لحظه از زندگیت رو شاد باشی و موفق باشی و زندگی‌ ارومی نصیبت بشه و هیچ وقت غم و غصه نباشه توی زندگیت ...خدا همراهت داداش گلم(:

امیر چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 11:35 http://ma-3nafar.blogsky.com/

نمی دونم چرا استرس گرفتم.تابستونم دارهتموم میشه و خودمم دیگه نمی تونم بیام.از الانم خیلی ها رفتن اصلا یه جوریم

این نشونه وابستگیته و اگه کم کم با این چیزا کنار بیای راحت میتونی درس بخونی و نت واست یه چیزی میشه که اگه باشه یا نباشه برات فرقی نداره ...دقیقا منم اینجوریم مثلا دو روز پیش وقتی رمز ابجی همراز باز نشد خیلی بهم ریختم گفتم نکنه رمزش رو عوض کرده و نمیخواد به من بده (:
درست میشه به خودت تلقین نکن اینجوری کنی وقتی تو هم از دنیای مجازی فاصله بگیری ماهم ناراحت میشیم اینجوری نباش داداش گلم ... ان شاالله از این استرس و دو دلی درمیای (:
مواظب سلامتیت باش داداش گلم خدا همراهت باشه همیشه(:

امیر چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 11:19 http://ma-3nafar.blogsky.com/

آبجی یه جوری شدم.آقا محمد وبلاگشو بسته دیدی؟

چی شده امیر جان...اره دیدم شاید خواسته یه مدت به کاراشون برسن اخه سری قبل هم ابجی همراز وبش رو بست و بعد دوباره راهش انداخت مطمئنم اقا محمدم برمیگرده

امیر چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 11:08 http://ma-3nafar.blogsky.com/

آبجی هستی؟

اره گلم هستم امیر جان

یاس ارغوان-مجتبی چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 10:46 http://yasarghavan.blogsky.com/

خداوکیلی هر سال سال جدید مکافاتی داریم واس ثبت نام مدرسه چون ... . . . هیچ جا بیشتر از یک سال نمیتونن تحملمون کنن

وااا یعنی خیلی فضولی :|

یاس ارغوان-مجتبی چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 10:42 http://yasarghavan.blogsky.com/

بابام از بیرون اومده میگه چرا کولر خاموشه روشن اش کنید.ماهم همین جور داریم با تعجب نگاهش می کنیم. یه خنده ای میکنه میگه الکی مثلا من با بابا های دیگه فرق دارم.

خدایش ممنون از جک های قشنگتون

یاس ارغوان-مجتبی چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 10:41 http://yasarghavan.blogsky.com/

امروز رفتم سوپرمارکت یک دونه بسته چیپس برداشتم رفتم بیرون فروشنده پشت سرم داد زد کجااااااا گفتم : الکی پولشو دادم گفت بیا جلو، منم رفتم جلو یک سیلی محکم زد تو گوشم گفتم : چرا میزنی !؟ گفت : الکی مثلا بقیه پولتو دادم

واقعا جالب بود

یاس ارغوان-مجتبی چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 10:40 http://yasarghavan.blogsky.com/

وای خدایا عجب برفی میاد همه جا سفید شده.. . . . الکی مثلن الان تو زمستونیم

والا من به رسمیت بگم تا حالا برف ندیدم (:

یاس ارغوان-مجتبی سه‌شنبه 10 شهریور 1394 ساعت 10:03 http://yasarghavan.blogsky.com/

اگر از شما نام تمام کسانی را که دوست دارید بپرسم،
چقدر طول می کشد
تا نام خودتان را بگوئید…؟

نمیدونم شاید خیلی زود ...ولی خب ...

امیر دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 23:47 http://ma-3nafar.blogsky.com

سلام آبجی.خوبی؟من و عرفانم خوبیم.البته امروز ماجرایی داشتیما.عرفانم به خاطر من اذیت شد یه کم ولی الان خوبه خوبیم.فردا یه پست میذارم.
آبجی رمز وبلاگ همراز خانم همون قبلیه تغییر نکرده.

سلام...نه خوب نیستم بغض گلومو گرفته...اها جریانتونو خوندم...ادم باید با شرایطش کنار بیاد دیگه منم خیلی روزا کتک خوردم ...

نسیم دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 17:12

سلام عزیزممم
خونه ی خودمون نبودم ب خاطر همین نت نداشتم!!!
خوبی؟!!!
خخخ چقدر اذیت کردین اینا رو!!!ولی خوش میگذرههه!!!ما ی دبیر دینی داشتیم هر وقت میرفت نماز بچه های سوممون کفششو قایم میکردن اصلا ی وضعییی!
!!!

سلام گلم...اها ...خداروشکر بد نیستم...اره از خوشم اونورتره خخخ..این که چیزی نیست من یه کارای سر معلممامون اوردم ...خخخ

یاس ارغوان-مجتبی دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 11:20 http://yasarghavan.blogsky.com/

slam..khobam...shoma khobid..

سلام ...خداروشکر که خوبید ...منم خداروشکر بد نیستم

یاس ارغوان-مجتبی دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 10:11 http://yasarghavan.blogsky.com/

شادی زمانی به وجود می آید که ،
پندار ، گفتار و کردارتان در یک جهت باشند.
مهاتما گاندی

عالی بود مرسی

بانوووو یکشنبه 8 شهریور 1394 ساعت 20:30 http://kajeshisheei.blogsky.com

سلاااااااام ابجی.خوبی؟؟؟؟چه خبرا؟؟؟ان شاالله همیشه شاد باشی

سلام گلم تو خوب باشی منم عالیم...سلامتی وجودت گلم...انشالله همیشه تو هم لبخند رو لبات باشه

یاس ارغوان-مجتبی یکشنبه 8 شهریور 1394 ساعت 16:18 http://yasarghavan.blogsky.com/

ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻋﺎﺑﺮﺑﺎﻧﮏ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﻭﺟﻪ ﻧﻘﺪ ﻣﻮﺟﻮﺩ
ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ ...! ﺁﺭﻩ
۴ ﺗﺎ ﺟﻮﮎ ﺑﮕﻮ ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ |:

like

امیر یکشنبه 8 شهریور 1394 ساعت 10:28 http://ma-3nafar.blogsky.com/

سلام.
آبجی پرستش جای کامپیوتر و خیاطی برو کلاس آشپزی فک کنم بیشتر لازم داری
ناراحت شدی؟
شوخی کردما

سلام مهندس خخخ من آشپزی رو بلدم خخخ به چیزای مهمتر لازم دارم خخخ

یاس ارغوان-مجتبی شنبه 7 شهریور 1394 ساعت 11:11 http://yasarghavan.blogsky.com/

ممنون خوبم پرستش خانم
هوا بعضی وقتا خ گرمه ...بیشتر خوبه....خواهش ...
مهسا خانم ی فرشته آسمونی ک تو همه مشکلات.غم..شادی .کنارمه
و بی نهایت برام باارزشه

خداروشکر ....اها وای مال ما همش گرمه....پس قدرشو بدون و همیشه مقدس بشمرش

مسی شنبه 7 شهریور 1394 ساعت 07:57 http://iagod.blogsky.com/

عسیسسسسسسسسسسم

سلامممم...قدم نو رسیده مبارکککککککک

امیر جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 20:49 http://ma-3nafar.blogsky.com/

سلااام.به به آبجی.چه خاطره ای!! بدون یه دونه غرآفرین.
شوخی کردم.
همیشه شاد باشی

سلام داداش گلم...خاطراتم بی شماره نمیشه همشونو گفت خخخخ...باز گفت غر خخخ..مرسی عزیزم اشکالی نداره هرچی دوس داری شوخی کن خخخ

فاطمه جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 16:45 http://ffatemehh79.blogfa.com

سلام....به به روزای خوب
پس شهرما اومدی
هوا اینجا تقریبا سردو خشکه
بیشتر سال سرده!!!
الهی...خاطره ای شده واستا...ایشالا قسمتت بشه

سلامم...اره که امدم...اره پارسالم همینجور بود یه نسیم خنکی هم می وزید...اره واقعا همون شب فقط عالی بود...ان شاالله

vahid جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 12:25 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام
همیشه خوش باشد و برقرار

سلام ...ممنون همچنین

هم راز جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 10:38

همیشه به خوشی

مرسیییی اجووووو‌ جوووووونم

یاس ارغوان-مجتبی جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 10:05 http://yasarghavan.blogsky.com/

آرامـــش یعــنی وجــودت پُــر از لــبخـــــ☺ـــــند باشد …
آرامــش همراه همیشگیــتون ♥♥♥

سلام مرسی

یاس ارغوان-مجتبی جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 10:02 http://yasarghavan.blogsky.com/

زندگی آن قدر‌ها هم جدی نیست،
بیایید شوخی‌ها را جدی‌تر بگیریم…!

واقعا همینه ...لایک

یاس ارغوان-مجتبی جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 10:00 http://yasarghavan.blogsky.com/

همیشه خوش باشید...

مرسی اقا مجتبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد