فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

۴۱

سلام دوستانامـــــروز برعکس همه روزای بدم جهنمه حالم اصلا خوب نیست ساعت۱۱ بیدار شدم با یه سردرد عجیب که هنوزم ولم نکردهبیشتر از همه اینکه امــــروز امتحان دارم و هیچی نخونــــــدم و اگه به مرحله راه نیابـــم خیلی بد میشه من با تمام شوق دیروز رفتم عکس گرفتم اونـــــم فقط واسه امتحان تورو خدا دعـــا کنید قبول شم و این اقای م با من لج نکنه و منو این ترم نندازه که احتمالش زیاده بخدا اگه قبول نشم باید به خـــــــودم یه تنبیه حسابی بدم خیلی واسه من زشته کسی که با رتبه برترین ها میومده بالا الان فکر این باشه قبول میشه یا نهمن امروز زودتر ناهارمو خوردم که حداقل بعد از نماز بشینم امتحان بخونـــــــــم از وقتی بیدار شدم همش به مامان میگم از اون دعاهای مادرانه واسم بکن تا قبول شم خیلی به خودم ناامید شدم ای کاش دیشب به زن داداش میگفتـــــــم تا باهاش حرف بزنه بنده خدا بهم گفتا گفت بذار بهش زنگ بزنم یکم این ترم کمک کنه ولی من چشمم ازش اب نمیخــــــوره اخه تو کلاس گفت من با کسی رو دربایستی ندارم هرکی نمره اش کم باشه میندازمش یعنــــی منم جز اون دسته ادمام والا هیچ چیزی به ذهن دیونم نمیرسه بگذریم...دیروز کسیــو دیدم که واسم عجیب بود ولی جالب بود واسم که خودش بهم نگاه کرد بازم عجیبه و هنـــــوز ادامه داره تا کامل قضیه رو جویا بشم و واسش ارزوی موفقیت میکنــــم...دیروز طرفای غروب زنگ زدم زن داداش کجاس باهم بریم عکاســـــــی گفت بازارم خودم میام جلــــــوت بیا بریم منم فوری اماده شدم و با هم رفتیم اول کفاشی واسه دوختن کفشاش بعدش رفتیم عکاسی  توی عکاسی فوری اماده شدم و عکس گرفتـــــــم بعد تو راه به زن داداش گفتم  میای باهم بریم عکس دو نفره بگیـــــــریم گفت باشه هروقت میخوای باهم میریم و ان شاالله بعداز عروسیشون میریـــــــــم و بعدش رفتیم یه بستنی و یه چیپس خلالی گرفتیم راه افتادیـــــــم به سوی خونه بعدشم که امدیم خونه شام خوردیم رفتیم خونه مادرجون اونجام یکـــــــم اذیت مادرجون کردیم و داداش زن داداشی زنگ زد گفت میخوام بیام دنبالت زن داداش هم رفت و امروزم که وقتی بیدار شدم رفتم عکاسی عکسامــــــو تحویل گرفتم و امدم اینــــــم از امروز من برعکس همیشه انرژی نداشتـــــــم و این انرژی تا موقعــــــی که جواب امتحانم نیاد نیست تو وجود منخـــــدافس:/

+تــــــــــــــــورو خدا واسم دعا کنیداین یعنـــــی چندسال از تلاشم به باد رفت


نظرات 7 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 17:00 http://ma-3nafar.blogsky.com/

سلام آبجی
نگران نباش انشاالله امتحانتو خوب که نه، عالی میدی. نترس اینقدر.
البته شاید تا الان امتحانتو داده باشی نه؟!!! انشااله بیای تو وبت خبر خوب بدی.منتظرم.

امیر یه سوال دو الا سه تاشو خراب کردم اما...

محمد سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 16:31 http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

سلام بر شما
امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشید

شاد و سرحال باشید

Mer30 az hozoreton

سحر الف سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 15:31

خدا کمکت میکنه مطمئن باش...

ان شاالله همینجوره که میگید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 15:28

حالا بخون ....ایشالا قبول می شیه

دارم میخونم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 15:12

خدانکنه عزیزمی...چشم،موفق باشی امیدت به خدات باشه

م دارم چوب بیحوصلگیام میخورم...به توکل نام عظمت خدایا به امید خودت

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 14:38

آره عزیزم...باشه رو دوجفت چشام جونم

قربونت عزیزم ...م خیلی دعا کن ...الان درحال خوندنم:/

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 14:29

سلام.....خدایا کاری کن که حاجت دل دوستم با حکمت یکی شود.ایشالا که قبول می شیه اجی جونم

Mتوییی...م خیلی واسم دعا کن خیلی بخدا امروز بدترین امتحان عمرمو دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد