فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

۳۶

سلام دوست جونیـــــــــآمن خــــداروشکر خوبم و شارژم امروز...امــــــروز بعد از اینکه کامــــپیوتر رو ترک کردم رفتم پیش بابا و مامانم یه نیم ساعتی گذشت بابام رفت حموم وقتی امد گفت زنگ بزنم عروسم بیاد پیشم چند روزه ندیدمشاووه کاش پدر شوملــــــی منم اینجوری باشه آخه این بابای من هر روز باید زن داداشمو ببینه و پریروز خونه ما بوده تا اخر شبی فقط یه دیروزی نیومده بود بابام دلتنگ عروسش بود و زنگ زد بهش و گفت اگه کسی نیست بیارتت خودم میام دنبالت و اما یهویی عروس خانمش امد تو و همه باهم سلام کردیم و من بلند شدم یه نګاه کلی کردمش و اول گرفتمش بغلم بعدش یه ماچ ابدار کردمش...و اما غذامونو خوردیم و بعدش رفتیم اتاق بنده و باهم کلی گپ و گفت کردیمو اما من یه بازی دارم که زن داداشمم بهش میگه بازی پســـــره[بقولی بچکــــــو] خلاصه دو نفره بازی میکردیم وقتی خستمون میشد هی مشت میزدیم تو گوشی همدیگهبعــــــــله ما اینجور موجوداتــــــــــی هستیم ولی گوشی ها سالمـــنو یکم که دیگه حوصلمون سر میرفت یکم همدیگه رو میزدیم بعدش دوباره یه  بوس و میرفتیم سراغ بازیمـــــونو اما مــــــن کلی تمرین زبان داشتم و هیچی نخونده بودم...ولی سه الا چهار بار قبل کلاس خوندم رفتم سر کلاس و امــــا موفق و سربلند امدم بیرونخلاصه برگشتیم خونه و زن داداشی پیش مادر جونم نشسته بود [بقولـی ننه جونم] و یکم با مادر جونم جنگ و دعوا کردیم امدیم خونه خودمون دلمون هوس سالاد الــــویه کرددهنتون آب درست کردیم خوردیم عکسشم شاید واستون گذاشتمخلاصه رفتیم دوباره خونه مادر جون و یکم دوباره مادرجون رو سرکار گذاشتیم و خوراکیاشـــــــو نوش جان کردیمو اونـــــم هــــــی به من فوش میداد منم حال میکردمو میخندیدمخلاصه امدیم خونه خودمون یهو  زن داداش امد گفت ف من باید برم زنگ زدم داداشم بیاد ببرتـــــم من اینجوری شدمـــــاآخــــــه چرا ؟؟؟؟گفت قراره دوستم بیاد کتاب و جزوه بیاره  واسه امتحان هفته بعدی ،منم دیگه اسراری نکـــــردم ولی بازم خوب بوداامــــروز عالی بود همجوره

+, امــــــــــا یه نظرسنجـــــی!!

مــــن رو تو سه عدد توصیف کن؟؟

1-باحال

2-خوشتیپ

3-بامرام

4-احساسی

5-بی جنبه

6-بی معرفت

7-خوشگل

8-عوضی

9-بی وفا

و امــــــــــــــا دومی و خاص تر از همه...

اګه به اصالتت افتخار میکنــــــــــی ،بنویس اصالتا اهل کجـایی؟؟

ممــــــــــــنونم از اوناایی که تو نظر سنجی قبلی شرکت کردند!!خدافس همگیتون:/


نظرات 6 + ارسال نظر
امیر جمعه 9 مرداد 1394 ساعت 23:15 http://ma-3nafar.blogsky.com

سلام.چقدر بهتون خوش گذشته ها...
عدد شما میشه
134

سلام...اره عالی بود...
ممنون از این نظرت درمورد مــــــــــن

هم راز جمعه 9 مرداد 1394 ساعت 20:42

سلام
خوشبحال عروستون...چه خانواده شوهری خوبی داره...

سلام عزیزم...اره دیه خودمم یکم چوچولو بهش حسودی میکنم البته هیچ کدومش به اندازه من دوسش ندالن

گیل پیشی جمعه 9 مرداد 1394 ساعت 19:34 http://donyayeman44.blogsky.com

سلام. خوبین؟
ایشالا همیشه در کنار خانواده خوش و خرم باشین.

سلام عزیزم تولدت مبارک گلم ...قربونت

فاطمه جمعه 9 مرداد 1394 ساعت 16:45 http://ffatemehh79.blogfa.com

سلاااااااااااااااام...خوشحالم خوش گذشته!
من اصالتا نیشابوری ام...البته یه روستا که ترک زبان هستن
173
کد معرفیت!!!!

سلام عزیزم ...قربونت عزیزدلم ...اوه مای گاد^_^
اوه مرسی از لطفت*_*

vahid جمعه 9 مرداد 1394 ساعت 13:15 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

جلل خالق
تو گوشی مشت میزنه میگه چرا العف

بابا وحید نکووووشمون چشم العف خخخ

vahid جمعه 9 مرداد 1394 ساعت 12:47 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام
اتفاقات توی روزتون رو خوب به قلم میارید
مشت!!!!تو گوشی همیدیگه!!!!!!!!! خدایا العف
هر روزتان عالی
عاخه دخدر خب وقتی شما را ندیدن چطوری بگن خوشتیپی و... بازم خدایا العف
روزتان بخیر

سلاااام اره دیگه^_^
من که گفتم چنین موجوداتی هستیم*_*
Mer30
به جان خودم...
همچنین..
راستی چرا الهف

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد