فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

۱۰

سلام دوستان عزیز ممنونم از اون نظرای خوبتون...راستی مشکلم با بلاگ اسکای حل شد همچی بلا میاد واسم دیگه متونم شکلک بذارم وای خدا شکرت امده بالا ولی نمیشه گذاشت :(توروحشون اصلا بیخیال شکلک امروزمو بگم امروز خیلی ترس داشتم برم سر کلاس  همش میترسیدم دلشوره داشتم خلاصه  رفتم بچه ها پرسیدن کجابودی چن روز کلا از کلاس فراری بودیا گفتم چن روز مریض بودم حالمم زیاد خوش نبود که بیام  وقتی معلممون دیدم چشاش گود افتاد گفت ف خانم چند روز نبودیا نگران شدیم از درس عقب افتادی حداقل خبر میدادی گفتم شماره هیچکیو نداشتم نتونستم خبر بدم بچه ها همشون یه جوری شده بودن امروز با همه خوشروح بود همش مسخره بازی درمیورد اخر سر یه جمله به ذهنش رسید رفت رو تابلو نوشت can i have you.....خلاصه یه چیزی نوشت معنیش میشد میشه رو حرفت حساب کنم  بعد نگاه من کرد گفت جواب بده و معنیشو بگو من گفتم میشه م جواب بده گفت نه خودت وقتی داشتم فکر میکردم یهو خودش جوابو گفت بچه ها گفتن اقا ما بگیم  گفت نه بعد دید من سرم پایین یه حس بدی اون موقع داشتم بعد دید اینجوریه گفت بگید خلاصه اخر کلاس درسای قبلی رو واسم مرور کرد:/یه چیزایم خودم بلد بودم گفت افرین ف خانم افرین ،خب دیگه اخرشم شد مرسی خدافس  امدم بیرون یهو دوستمو دیدم اخه رفته بود اصفهان  وقتی خواهر کوچیکش ح رو دیدم چشام برق افتاد از پله اول پریدم پایین جلو اون همه ادم خودم بعدش خجالت کشیدم هیچی دیگه گفت تو ازم خبری نگرفتی رفتم خونتون مامانت گفت کلاسی امدم اینجا تا تموم بشی یه سر بریم بانک و بعدشم بریم خونه رفتیم اولش پارک بعدشم رفتیم بانک بعدشم امدیم خونه کلی باهم حرف زدیم بهم گفت نگران نباش خودم واست دعا میکنم  یکم اروم شدم زن داداش رو تو خیابون وقتی با ی بودم دیدم بهم گفت فردا ع برمیگرده گفتم اره من دارم میمیرمم خلاصه  رفتش دیگه یکم ناراحتم ولی مطمنم فردا داداشم  چیزی نمیگه چیزیم بگه شاید نصیحت و حرفایی که کمکم کنه نمیدونم ولی اگه گفت  پسر عمو همه اینا رو گفته منم میگم که چه حرفایی به من زده خودش خجالت نکشیده و....بماند ولی شمام واسم دعا کنید هنوز دل شوره دارم همش یه حسای بد تهدیدم میکنن اعصابمو بهم میریزه  اینم از امروز من میخوای اب پاکی بریزم تو دستای اونی که بقول خودش منو همه کسش میدونه ولی نیستم و نمیخوام باشم دیگه همچی تمومه زندگی یعنی  خوب بودن یعنی خوشی کردن من نمیخوام با همچین ادمی دیگه هم کلام شم بهش میگم ازش متنفر شدم بهش میگم من فکراتو خوندمو تو سخت دراشتباهی زهرا جونم ممنون از حرفات واقعا شدم مثل کسی که  بدهکاری داره و همش میترسه  طلبکارش سرش بریزن و نبودش کن واقعا همینه  ولی به جان خودم قسم دیگه تموم شد من خیلی اشتباه کردم تو زندگی خیلی وقتا وقتمو صرف کسایی کردم که ارزش نداشتن درعوضش کمک مادرم میکردم با اون پاهای دردش خیلی ثواب میکردم خدایا خودت منو ببخش من فقط میتونم از خودت طلب ببخش کنم  خودت میدونی چقدر مادرمو پدرمو داداشامو و وجود اینکه کلی اذیتم میکن کلی از چیزا محرومم میکنن دوست دارم اخه خانوادمن الان موجود واقعی مرد رو شناختم خدایا شکرت که ان حسو تو دلم انداختی وقتی میدونم طرفم فکرش درموردم خرابه عقب میکشم  خدایا بازم التماس میکنم من دلم امام رضا رو میخواد تو رو جون هرکی دوست داری  منو بفرست دلم لک زده واسه شبایی که بوی حرم دیونم میکرد بوی حرم وقتی  به مشامم میخورد دلم یه چیز خوشبو رو میخواست خدایا فردا داداش میاد نمیدونم چه بلایی سرم میاره خودت بخیر بگذرون .

راستی امروز  از دوستم پرسیدم برم والیبال ولی متاسفانه واسه همسشه کلاساشون تعطیل شده و حالا مونده فقط نقاشی اینم به امید خدا ببینم چی بشه :/

التماس دعا فعلا دوستان:/

نظرات 18 + ارسال نظر
باران چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 19:24 http://khatere22.blogsky.com

سلااام
منم تو زندگی گاهی وقتمو صرف کسایی کردم که ارزشش رو نداشتن .. یکیش یکی از رفقام بود که ساعت های مهم زندگیمو به پاش ریختم آخر سرم هیچی به هیچی !!!
باید بیشتر تو انتخاب اطرافیانمون دقت کنیم عمر اونقدر با ارزش هست که بیهوده هدرش نکنیم بلکه واسه کاسیی که ارزش رو دارن صرف کنیم
امیدوارم مشکلت بزودی حل بشه

سلام مرسی عزیزم
مشکلم به امید خدا حل شد

ماهی چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 03:51 http://nimeye-digargoonam.blogsky.com/

اول وبلاگت نوشتی خدا...
من گمونم به همون یک کلمه اگه واقعن ایمان داری
و بخودت
باید دلت قرص باشه
از اشتباهات درس بگیر ازشون رد شو و محکم باش
و
همه رو ب یه چوب نزن عزیزم خودت بهتر میدونی سیاه سیاه نداریم
سفیده سفیدم نداریم
زندگی رو موقعیتا و تصمیما میسازن
موفق باشی

دلم قرصه ولی باید یه؛جایی بریزم بیرون

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 02:04 http://www.zizialone.blogsky.com

آخ آخ یه خواهر شیطون گیرم میاد پس

+ اونی که تو سه تا داری من ندالم :(

جدی ندالی:(
پس بگو نفست جای گرم بیرون نمیاد :)
من شیطون هستم بیام پیش تو شیطون ترم میشم:)

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 01:57 http://www.zizialone.blogsky.com

:)
من خیلی صبورم...پس یه امتیاز مثبت دارم

+ دارم اونم دوتا :)

پس من سعی میکنم بیشتر اذیت کنم خوبه :)
ولی من ندالم:(

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 01:45 http://www.zizialone.blogsky.com

نه بابا دیوونه
خیلیم خوشحال میشم یه خواهر هم سن و سال خودم داشته باشم

وا بذار بیام وقتی اذیتت کردم خودت میفهمی نباید خ.اهر داشته باشی:)

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 01:36 http://www.zizialone.blogsky.com

ایشالله :))

+ خخخخ خدا رو چه دیدی هیچ چیز غیرممکن نیست :)

ایشاالله :)))
اون موقع اینقد خودتو نفرین میکنی که چرا گفتم ایشاالله این دختره پرو همش خونمون پلاسه:)))

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 01:13 http://www.zizialone.blogsky.com

آهان مرسی روشنم کردی خواهری نازم

قربونت عزیزم تو روشن بودی من ویروسمو منتقل کردم:)

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 01:07 http://www.zizialone.blogsky.com


اعتراف میکنم اون قسمت مال منی رو نفهمیدم...میشه واضح تر توضیح بدی؟ وگرنه امتحانمو صفر میشمااااا....بعد تجدید شدم میفته گردنت

Oh
چشم یعنی اگه یه عددی یعنی یکی هستی بشو مال من یعنی خواهر منی فهمیدم

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 01:01 http://www.zizialone.blogsky.com

نه دیه مغز من اشتباه لپی رو بیشتر می پسنده!
اشتباه تایپی یعنی تو مشتاق رو شمتاق بنویسی! نه بلاگ اسکای رو بلاگفا

بعله...من یک عدد زهرا هستم...یک عدد زهرای 17 ساله
منم میتونم اسمت رو بدونم؟ :)

اها خو باشه ه؛ون لپی خودمون عزیزم
اوه یک عددی پس مال منی:/

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 00:51 http://www.zizialone.blogsky.com

بلاگفا؟
منظورت بلاگ اسکای هست دیگه؟
آخه من برا ثبت نام مشکل داشتم میل دادم درست شد! تو هم همین حرکتو بزن شاید فرجی بشه :)))

+ چشمت هم بی بلا

وا گفتم بلاگفا:)بخدا داغونم ببینم چی گفتم :)
چشم:)قربونت عزیزم:/

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 00:43 http://www.zizialone.blogsky.com

ای بابا
مگه میشه؟
بااااید شکلکا فعال باشه! تو قسمت تنظیمات رفتی؟

اگه اونجا نمیشه به بلاگ اسکای ایمیل بده مشکلتو بگو!

والا هر کاری کردم نشد:(
اخرینش همینه چشم بهشون ایمیل میدم

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 00:35 http://www.zizialone.blogsky.com



راستی شکلکات کار نمیکنه مگه؟
آخه تو پستات شکلک نمیذاری!

نه زهرا جون کار نمیکنه :(

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 00:29 http://www.zizialone.blogsky.com

فدات دوست جون گلم :)
قابل تو رو ندااااره اصلا
حالا یه ماچ منو کن خستگیم در بره

ماچ زهرا جونم:/

vahid چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 00:24 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

اون نکته ها محض مزاح بود که لبخند رو لبتون بیاد
مراقب خودتون و لبخند رو بلتون باشید
خدا را فراموش نکنید

ممنون اما...

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 00:19 http://www.zizialone.blogsky.com

ببین آدم خوبا چیکار میکنن؟ همون راهو بگیر و برو تا برسی به سعادت و آرامش :)
بگرد تو زندگی دم خوبا... فوکوس کن رو کاراشون...اون وقت با الگو قراردادنشون خود به خود می افتی تو مسیر خوب بودن...
و یکی از راه هایی که ناخودآگاه تو رو میندازه تو این مسیر فاصله گرفتن از همه ی کارا و افرادیه که تو رو از این مسیر دور میکنن...همین!

+ تخم مرغ اگه از بیرون شکسته بشه وجودی از بین میره یعنی جوجه توش می میره!
اما اگه از درون شکسته بشه یعنی جوجه بشکوندش یه تولد صورت میگیره!
مهم ترین چیزهای زندگی ما از درون اتفاق میفته!
درونت رو کنکاش کن...برنامه ریزی کن...اراده ی قوی کن...اون وقت دیگه هیچی نمیتونه تو رو از مسیر انتخابیت دور کنه دوست گل من

مرسی زهرا جونم واقعا حرفات ته ارامش هست برام مرسی عزیزم

زهرا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 00:06 http://www.zizialone.blogsky.com

سلام عزیز دلم :)
خواهش میکنم دوست خوبم وظیفه ای بود به عنوان یه دوست :*
چشم دعاهم میکنیم :))
نـــــــــــه دختر خوب اینقدر نتررررس...مطمئن باش اونقدری که تو فکر میکنی بد نمیشه... اشکم بریزی عیب نداره که...دلش برات میسوزه کاری باهات نداره

سلام خانم خوشگل عزیزم :/
قربونت عزیزم :)
نمیدونم چرا این همه دلم شور میزنه :(
دعا کن زهراجونم:(

vahid سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 23:57 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام
چند نکته
پسرعموتون ع-م را یادتون رف بگید
اون عادمه هم ک.م.م یا ب.م.م بوده
در ضمن اون بدهکاره هم ع.ش.ک بود خواستم یاد آوری کنم
یه چی دیگه راستی
نزدیک رفت پیر زنی گوژپشت و گفت: این اشک دیده ی من و خون دل شماست...
اون وقت من از پیره زنه پرسیدم : چی اشک دیده تو و خون دل ماست؟!؟!
پیره زنه گف : این !!!این دیگه !!!! این...
در برخی نسخ این سه بار اومَدِس

آخر نوشت :

غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید
یا دل شیشه ایت از لب پنجره ی عشق زمین خورد و شکست ...
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن و بگو با دل خود
که خدا هست... ! خدا هست ... !
غم و اندوه اگر هست بگو تا باشد...

سلام اون نکته هایی که گفتید خودم خواستم اونجوری باشه:(

زهرا سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 23:04 http://www.zizialone.blogsky.com

پستتو خوندم
امیدوارم همه چی خوب پیش بره!
تو تلاش کن...برای آروم بودنت و رفع مشکلات...مثل بدهکاری که تلاش میکنه و بدهیشو صاف میکنه...وقتی مشکلات حل شد یه لبخند گنده میزنی :)))

یادت باشه خونواده ت هرچی بگن حق دارن...مطمئنن داداشت کاری باهات نداره آخه داداشا خوهراشونو خییییلی دوس دارن و روش حساسن... پس هرکاری بکنه به نفعته!

میدونی دوست گلم من به یه نتیجه ای تو زندگی رسیدم که خیلیاهم اینو تو گوش ما به عنوان نصیحت فرو میکنن!
اونم اینکه خانواده بهترین رفیقه!
رفیقی که هیچوقت بهت نارو نمیزنه :)

از ته دل آرزو میکنم شاد باشی و آرامش مهمون قلبت بشه عزیز

قربونت زهراجون مرسی از حرفای خوبت عزیزم :/
فدات بشم اجی جون و همینطور دوست عزیزم:/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد