ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلآم به دوستآی گُلم...
من هیچی درس نخوندم :+
تا ۱۲که داداش و بزی جونا و ...پذیرای این نبودن که من درس بخونم بعدشم که زن داداش گفت همراه ما بیآ بیرون ...که یکم نچ نچ کردم به ذور بردم ...خوش گذشت باهآشون:))
۲ امدم خونه پسرعمه گِرامی خونمون بود منم دیدم زشته تا ۳نشستم :+
۳/۳۰ پاشدم رفتم لباسامو شستم و یکم درس خوندم...بعدشم مهمون آمد ...پذیرایی کردم نشد بخونم :|
بعدشم حموم کردم الانم که تازه از حموم امدم ...و قرار است اگر خدا بخواهد درس بخونم:+
که قرار از ۷بخونم تا ۱۱ البته اگه بشه...
خدایآ خودت کمکم کن من چم شده:*
خدایا به توکل نام عَظمت...
الان که بیشتر فک میکنم میبینم بوشهر هم هستش ها
شآید:))
حالا میآین ؟!
سلام.چه روز پر مشغله ای داشتی آبجی.ولی درساتو چهارشنبه بخونی راحتتره.دیگه پنجشنبه جمعه راحتی.
چون پنجشنبه جمعه عرفان نمیذاره
ولی تو هم همینکارو بکن.راحت تری.
منم همین کارو میکنم.البته مجبورمااا
سلاااام داداش:+
کاش خونده بودم حداقل الان زاحت بودم ...من هیچی نخوندم:|
تو عرفان بچه اس ولی داداشای من سن بابامو دارن هنوز جروبحثاشون مزاحم درس خوندن منه:|
اره باید همینجورش بکنم:|
سلام عزیزم...استرس نده به خودت...میرسی بخونی...موفق باشی
سلآم آجی جووونم خوبی:)
چشم ...انشاالله...مرسی همچنین:))