ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
الان که حس نوشتنم آمد ، دارم اهنگ پلی میکنم دراز کشیدم رو تخت و بیخیال از اون روزایی که گذشت و با تمام سختی هایی که تموم شـد و من یک چشمم گریه بود و یه چشمم غم بــود ...
یه بیماری خیلی سختی رو گذروندم یه بیماری که الان دوماه درگیرشــم و روزای خوب زندگیم بخاطر همین بیماری به باد رفت متاسفانه ...
خداروشکر رفتم دکتر و یه دکتر خوب پیدا کردم برای شروع زود هنگام درمــان و من تا یسال باید رژیم خفیف بگیــرم ...
خداروشاکــر حتی با تمام سختی هایی که این روزا دارمـــــشون و گاهی از پسشون برنمیام حتی همین بی پولی هایی که دارم میکشم و سخت در گیرم کرده ولی شــاکرم ...
مینویســـم از همین روزا که با تمـامش در حال جریـانم :)))
ایشاالله زود خوب بشی.
+خوشحال میشم سر بزنی
فدات
چشم حتما