فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

من میتونم:)

سلام دوستان :)

امیدوارم  همگی حالتون خوب باشه :|

از چی بگم از کوه صبرم یا دریای پر از غمم ...

امتحانا قانونی تموم شده ولی  ما تا۶بهمن امتحان  داریم دلیلش فقط خود دانش اموزا هستن که اینور اونورش میکردن...

امروز یه تقلبی شاهکار به دخترا دادم در حد مرگ میلرزیدم ...من نمیدونم چرا اینجوریم ...چرا جواب بدی رو با خوبی میدم ...مامان همون  دختر دیروز منو مورد تمسخر گرفت توی باشگاه :|

دیروز برای همیشه تصمیم گرفتم برای همیشه باشگاه رو ترک کنم  ولی  بچه ها منتقدم که حرف بقیه مطرح نیست مهم خودمم که نشاط و سرزندگی واسم مهمه:)

توی حین ورزش کردن بودیم بغض خفم کرد خودم نفهمیدم چی شد تصمیم بگیرم برم خونه ..رفتم دم گوش دوستم گفتم من میخوام برم خونه  وقتی رفتم در سالن بستم رفتم رخت کن لباس بپوشم  که دوستم امد با تمام التماس گفت تورو خدا منو تنها نذار من نمیتونم گفتم من حالم خوب نیست همینجوری که باهاش حرف میزدم  گریه میکردم رفتم بیرون توی حیاط  سالن نشستم با تمام وجود زار زدم  ولی به خودم امدم  گفتم منم یه دخترم غرور دخترونه دارم نذارم کسی ناراحتیمو بدونه با تمام توان قرص نشستم  بیرون یه ساعت نیم گذشت دوستم امد و رفتیم توی راه از غرورمو اخلاقم خیلی چیزا بهش گفتم گفت وقتی چنین حرفی رو به تو زد من از ناراحتی نمیتونستم چی جوابشو بدم ..گفتم من دیگه نمیام ولی اگه بیام یه کلمه هم باهاشون حرف نمیزنم این حرف اول و اخرم بود ... 

از فرد من میشم همون نقاب سگ با اخلاق روباره :|

میخوام خودم باشم در نقش دیگران ...همونجوری که رفتار میکنن مثل خودشون که با رفتار سگیشون ادمو نازاحت میکنن منم مثل سگ کم محلی میکنم تا حال کنن :|

شروع شد همچی دوباره خیلی زود :\

من بزرگم باید اخلاق بزرگوارانه به خودم بگیرم:|

راستی منو معلم ریاضی باهم متقاعدانه  اشتی کردیم ...الان بحث شخصیت هر کسی به خودش ربط داره...قبل امتحان ترم رفتم پیشش تنهایی باهم حرف زدیم نخواستم کسی بدونه حرفامو  وقتی حرفامو زدم  جوابم داد اگه من بدم  شخصیت  خودم خورد میشه تو خودت بخاطر من یا هر کسی نبر زیر سوال تو بزرگ شدی دیگه بحث پارسالت با امسالت و سال دیگه هم فرق داره من یه نگاه دیگه به تو و بقیه کلاس دارم  تو بزرگ شدی  نباید مثل بقیه حرف بزنی ...من  تو رو از خانواده با شخصیتی میدونم  انتظار من بیشتر از اینا از توهه منم معذرت خواهی کردم خدافظ و بعد از اون روز تونستم چند کلید از بزرگی رو توی خودم روشن کنم :|

اونم اینکه نذارم اشکای گوهربارمو  نذارم کسی ببینه :|

اینکه واسه خودم و شخصیتم ارزش قائل شم :)

من تا فرداهایی که خواهد امد ادامه دارم:|

من می تونمممم:))))

راستی من عکسای تولدم و فیلمای  تولدم حذف شد یه چندتاش هست که فردا میذارم ...

شما و من موفق باشیم :))

خدافس:/

نظرات 10 + ارسال نظر
یاس ارغوان_مجتبی یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 10:07 http://yasarghavan.blogsky.com/

تولدتم مبارک..البته با تاخیر تقریبا 1 ماهه

مرسی ...سلامممم خوبیییی ....معلومه کجاییی

بهامین شنبه 3 بهمن 1394 ساعت 20:43 http://notbookman.blogsky.com

سلام به من رمز نمیدی؟؟؟

چشم خاله:))

فاطمه جمعه 2 بهمن 1394 ساعت 23:16 http://taghdireman.mihanblog.com/

سلام عزیزم. اول شما رمزتو بده بعد من میدم.
کجایی و چند ساله هستی؟

سلاممممم....
من جنوبی هستم...۱۶سالمه:)))

هم راز پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 16:02

کامنت خصوصی ؛ تایید نشه :
پرستش توی قسمت "تماس با من" که بالای وبم هس بفرست

چشم ابجی
شرمنده دیر جواب دادم مشغول تمیز کردن بودم :))

هم راز پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 14:15

سلام گل دختر.منتظر رمزم...

چشم عزیزم :))

بهامین پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 10:26 http://notbookman.blogsky.com

سلام پرستش جان خوبی گلم؟؟

سلام خاله جونم مرسی عزیزم تو خوبی ؟!

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 دی 1394 ساعت 15:18

سلام خوبی اجی مگه قرار نبود منو تولدت دعوت کنی

سلام عشق من :)
بخدا من تولدم خیلی ناگهانی یعنی از ناگهانی هم ناگهانی تر اتفاق افتاد ۳دی بارونم میومد داداشم ۱۲ظهر رفت خامه اورد خودمون کیک درست کردیم گفتیم اگه تا ۳اماده شد خبر میدم دوستام بیان ولی اجی ۴اماده شد بارونم میومد فک نمیکردم کسی بیاد به دوتا دوستام زنگ زدم امدن و خودمو زن داداشم و خواهراش که کمکمون کیک درس کنن
ابجی من ببخش شرمندتم ...
حتی من قصد داشتم بیام خونتون ...اخه بابام اینا امدن روستا مراسم ختم ...ولی نشد بیام ...ابجی شرمندتم...
البته این حرف تو تنها نیست خیلی دوستام ازم ناراحتن که دعوتشون نکردم ولی بخدا خیلی یهویی شد :))
البته تو یه غذا و یه کیک خوشمزه من بدهکارتم ابجی جونم :))
بازم میگم منو ببخش شرمندتم :))

امیر سه‌شنبه 29 دی 1394 ساعت 15:13 http://ma-3nafar.blogsky.com/

سلام آبجی پرستش خوبی؟ببخشید یه مدت نیومدم آخه امتحانام بود.امروز تموم شد بلاخره.امیدوارم تو هم امتحاناتو خوب داده باشی.
آبجی ناراحتم که دوباره ناراحتی ولی آره تو بزرگی و خیلی هم رفتار بزرگونه داری.انشا الله که مشکلات و ناراحتیات تموم شه و همیشه خوشحال باشی.
بازم صبور باش هرچند می دونم بعضی وقتا واقعا سخته.

سلام داداش امیر ...بد نیستم شما خوبی عرفان خوبه بابا جون...فدای سرت
خداروشکر تموم شدی ولی من تا ۶بهمن ادامه داره امتحانام همشم پشت سرهم گند زدم :|
نمیدونم امیر ...خودمم توی این دنیا با دورانش موندم
صبوری ته امید همه ی ناامیدی هاست داداشی

سلام عزیزمفدات میزارم بعدخوشگلی از خودتهرمز پست تولدتو بده ببینم

....
رمزمه به کسی ندی وگرنه به فرزاد میگم طلاقت بده خودم بگیرمت
حالا با خودته
ابجی زودی بذار پستتو من موخوام بخونم ...عکسم باشه ها افرین

اوهوم

Mer30

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد