ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
فعلا نمینویسم درمورد ادامه این زندگی البته مینویسم ن الان شایدم تا فردا تمومش کردم نمیدونم !
الان از مطب دکتر زنگ زدند بهم منشی گفت عصر میای گفتم اره میام ! گفت سر ساعت کلینیک باش گفتم چشم یادم هست !!!
میترسم حرف بزنم با خانم دکتر کاش یه جوری بشه که حرف بزنم ...
کاش از دوشنبه اروم و با ذهنی اروم شروع کنم درس خوندن و ادامه دادن به دور از فکرای مشغول و پر ازدغدغه ...
خدایا خودت کمکم کن برا امروز !!