فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

داغ دومم نازل شد

دیدین گفتم پشت آرومی من یه فاجعه‍...اس اون فاجعه‍...ام به سرش آمد 

ماهورمونم دیشب بعد دوماه آمدن به دنیا چشماشو بست و با آهی کوتا رفت و دیگر نیست ...خدا تورو به بزرگیت به حال دلمون رحم کن گناه داریم ، داغ اولی نمیتونیم تحمل کنیم چرا توی عرض ۱۲ساعت دوتا داغ به دلمون نشوندی چرا آخه‍...میدونم کفر میگم میدونم صلاح همه مارو تو میدونی و همه‍...اینا درده‍...همه اینا از داغ دستپاچگی  در این دنیای محلقه‍...در این دنیای ناگوار و سرد ... من به سختی و آسونی صبوری میکنم و خودمو آرو م نگه‍..میدارم . میدونم بدترین روزای زندگیم همین روزاست ولیییی میدونم بدتر از اینم به سرم میاد پس باید محکم باشم ...ولی خیلییییی سخته‍...قبول کردن اینچیزا ، خدایا خودت به بازماندگانمون صبوری بده‍...

±خالم نیازی به نماز شب اول قبر نداشت چون همونجوری که مردمی رو با رفتنش داغ کرد مردمی هم به یادش نتونستند در مسجد نماز جماعت شب اول قبر برایش نخوانند و همگی به بهترین شکل برایش نماز خواندند ، خاله‍...جانم تو که برای بدنیا آمدن ماهور و ماهان خوشحالی کردی ، ماهور نتونست بدون تو در این دنیا بمونه و رفت و آمد پیش تو دقیقا پیش تو آمد ...

نظرات 4 + ارسال نظر
:) یکشنبه 26 دی 1395 ساعت 00:44 http://my-netbook.blogsky.com

وای خدای من
خدا صبرتون بده

ممنونم
خدا صبر داد ولی ما نمیتونیم صبوری کنیم

وای!:(
ای خدا ماهور چرا اینطوری شد؟؟؟

اینم رفت مبینا:| در کمال ناباور منم روزی میرم ولی مشخص نیست کی و کجا
بخاطر زودتر بدنیا آمدنش دستگاه تنفسیش خوب کار نمیکرده و در آخر تمام شد و رفت

آرمان پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 21:23 http://eshgheyektarafe17.blogfa.com

سلام تپلی:)
ببین خیلی سخته و شاید درک این موضوع خیلی سخت باشه واسه ماهایی که توی گود نیستیم ولی صبر داشته باش
صبر صبر صبر
همین
خدا هیچوقت نمیخواد بندشو عذاب بده وگرنه وقتی توی رحم مادر بود بهش روح نمیداد
یه عکس دیدم خیلی فوق العاده
یه دختر بچه ای یه عروسک کوچیک دستش بود و اون طرف هم یه فرشته بود که پشت سرش یه عروسگ بزرگ قایم کرده بود و از دختره میخواست عروسکشو بگیره و اون بزرگتره رو بهش بده ولی دختره کلی ناراحت بود ولی نمیدونست عاقبت بهتری براش هست با از دست دادن اون عروسک کوچیک...
من نمیخوام بگم این داغ کوچیکیه نه اصلا ولی میگم یه ذره به بزرگی خدا فکر کن آروم میشی

من به همه اینا ایمان دارم ولییییی نمیتونم قبول کنم که دیگه نیستند
من راضی ام به رضای خدا ولییی خدا جانم چرا راضی نیست به رضای ما ، میدونم صلاح مارو بهتر از هر کسی میدونه‍...ولی خب چکنم

مهدیه پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 20:21

وایییییییییییی خداییییی من شکرت تسلیت میگم مرغ بهشتی شاد باشی ماهور کوچولو..........

ممنونم آبجی جانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد