فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...
فقط خدا

فقط خدا

خدایا به امید خودت نه بندگان بی خودت...

خاله‍...جانم داغت به دلم ماند

خاله رفتی خاله بچه هات داغ مادرن خاله‍....ابوالفضلت نمیفهمه تو دیگه نیستی نمیفهمه دیگه مامانش نیست دیگه همچییی تموم شد دیگه درخونه مهمون نوازت بسته شد دیگه زنیییی نیست که کنار سختیای شوهرش مثل شیر بجنگه دیگه‍...خیلی چیزا نیست ، خاله آرزوهات رو به گور بردی چرا چرا چرا خاله قرار بود دخترت ی ماه دیگه عروس بشه ، خاله چرا اینکارا رو کردی میدونم خودت با کارای ناروا مرگ رو به جونت کشیدی ولی بچه هات چی شوهرت چی خودت چی جونیت چی دومادی بچه هات چییییی خاله من نمیتونم قبول کنم تو دیگه نیستی  کاش اینخبرا هیچ وقت نبود اینکه بگن عزیزت مرد ، هیچ وقت محبت های بچگی رو یادم نمیره از اون دست کسایی بودی لباسای قشنگ قشنگ واسم میدوختی ، هیچ وقت ناامید خونه نمیفرستادیم ، چی بگم که داغم چی بگم که دخترت خبر مرگ مادر دوستش رو گفت من باید خبر مرگ تورو به همه بدم خدا خدا خدا این چه کاریه‍...

خاله جان دختر خاله مادرم بود که دیگه نیست رفت رفت رفت خدا بردش پیش خودش نمیدونم چرا بردش ولیییی بردش بد بردش با آرزو به گور کشیده شدی 

خاله جانم چه کردی با دلم که انگار داغ مادر دیده ام ، چه کردی که زندگی در داغ تو دیده ام ،خاله جانم احساس  تو دیگر نیست چرا نباید باشد 

خاله‍...چرا نیستییییییییییی چرا نباید باشی ها چرا؟؟؟

خدا من با هیچ دلیلی قانع نمیشم مگر اینکه بدونم اگه میبود قرار بود چه شود 

نظرات 7 + ارسال نظر
بهامین پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 03:11 http://notbookman.blogsky.com

سلام .خیلی خیلی ناراحت شدم و شوکه
خدارحمتشون کنه
تسلیت میگم عزیزم

سلام خاله ...همچنین رفتگان شما
ممنونم

fatemeh چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 22:41 http://ambitious.blog.ir

عزیز دلمممم خدا صبرت بدهههه

ممنونم فاطمه جان

یه دختر شیطون(مبینا) چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 14:01 http://girly17.mihanblog.com

خیلی متاسفم که اینجوری شد
اما به احتمال زیاد الان جای خالت یه جایی بهتر از این دنیاست:)
مطئن باش...
حق داری که اینطوری غصه بخوری میدونمم الان هرچقدر دلداریت بدم تاثیری نداره!
فقط آرزو میکنم که زودتر آروم بشی:)

ممنونم مبینا جانم

مهدیه چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 07:44

خدایاااااااااااااااااااااا درد بی مادری خیلییییییییییییییی سخته خدایاااااااااااا به قران من هنوز مرگ مادر بزرگم باور ندارم خدایاااااا اجی باور ندارم خاله رفت خدای من خدایااا صبر حضرت زینب رو بهشون بده.....

چی بگم مهدیه‍...فقط اینروزا خاموشم

یه دختر شیطون(مبینا) سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 20:23 http://girly17.mihanblog.com

خدا رحمتش کنه:(

ممنونم عزیزم ...خدا رفتگانت رو بیامرزه

یه دختر شیطون(مبینا) سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 20:22 http://girly17.mihanblog.com

واااااای!
باورم نمیشه!
آخه چرا؟
مگه تکون نخورده بود؟؟؟

خداااااا صدای منو نشنید صدای بچه هاش رو نشنید صدای مردم شهر رو نشنید
باورنکردنی باید باشه وقتی میگن حالش رو به امیده‍...ولی صبح بگن رفت نیست و نخواهد بود و همینجور اولین گاز کیک صبحونه‍...ام رو قورت بدم و همینجوری تو شک تو گلوم موند و باورم نمیشد و واقعا داغ شدم مبینا سخت داغ شدم بد داغ شدم
چراشو منم نمیدونم خدا میدونه‍...ولی انگاری خدا خواست یه بار دیگه یکی از مهمای طایفه رو ببره تا ما همدرد بقیه بشیم از همجا داغن واسه خالم از اصفهان تهران شمال هر جا بگم که ایشون دوست آشنا داشته براش داغن همه اینقدر که شنگول بود ولی دیگه شنگولی درمیان نیست رفت و درخونه مهمون نوازش معلوم نیست دست کی بیوفته
چرا تکون خورده بود و دوتا رگای مغزش پکیده بود یعنی ۲٪زندگی ۹۸٪مرگ
وای خدا چی کردی باهامون چی کرد دلمون خوش کرد بعدش زد وسط اون برج خوشیها

ghamahang سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 12:35 http://ghamahang.blogsky.com

سلام. من تو وبلاگم آهنگ غمگین (بیشتر بی کلام) میذارم.‏
اگه دوست داشتین به من سر بزنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد